جدول جو
جدول جو

معنی عقیل آباد - جستجوی لغت در جدول جو

عقیل آباد
(عِ یَ)
دهی است از دهستان قره کهریز، بخش سربند، شهرستان اراک. سکنۀ آن 895 تن است. آب آن از قنات و در فصل بهار از رود محلی و محصول آن غلات و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ قَدد)
قریه ای است چهار فرسنگی جنوب ارسنجان. (فارسنامۀ ناصری). دهی از دهستان توابع ارسنجان است که در بخش زرقان شهرستان شیراز واقع است و 115 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان طارم بالا از بخش سیرد شهرستان زنجان. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(نَ دِهْ)
دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد، در 12هزارگزی جنوب اسفراین در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 289 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه، محصولش غلات و پنبه و میوه ها، شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان پایین شهرستان نهاوند، واقع در 12هزارگزی باختر شهر نهاوند و 2500گزی شمال گیلان، محلی جلگه و هوای آن سردسیر و سکنۀ آن 990 تن است، آب آن از چشمه تأمین میشود، و محصول آن غلات و توتون و حبوب و لبنیات و شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان میان دورود بخش مرکزی شهرستان ساری، واقع در 5هزارگزی شمال باختری نکا، واقع در دشت و هوای آن معتدل و مرطوب و سکنۀ آن 25 تن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی است از دهستان دشمنزیاری بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع در 52 هزارگزی راه فرعی هرایجان به اردکان. ناحیه ایست کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل و مالاریایی، و 284 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین می شود. محصول آن غلات و برنج و حبوبات است. اهالی به زراعت و گلیم بافی اشتغال دارند. راه آن مالرو است. این ده دارای دبستان و معدن سنگ گچ است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). و نیز رجوع به فارسنامۀ ناصری ص 304، بلوکات فارس، بلوک ممسنی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد با 137 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(عَ نِ)
دهی جزء دهستان قمرود بخش مرکزی شهرستان قم با 200 تن سکنه. آب آن از رود خانه قره چای و چاه. محصول آن غلات و لبنیات است. ساکنان این ده از طایفۀشاهسون میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان میزدج از بخش حومه شهرستان شهرکرد که دارای 1627 تن سکنه است، آب آن از چشمه و رود خانه محلی و محصول عمده اش غله و کار دستی زنان گلیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
نام یکی ازدهستانهای بخش خوسف شهرستان بیرجند که از هشتاد وهشت آبادی تشکیل شده و جمع نفوس آن بالغ بر 16865 تن میشود. قرای مهم آن عبارتند از: فدشک که 1033 تن و سدیج که 3247 تن جمعیت دارد. محصول عمده آن غلات، زعفران و سبزیجات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 13هزارگزی شمال مهاباد. در مسیر شوسۀ مهاباد به ارومیه. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 217 تن است. آب از رود خانه مهاباد و محصول آن غلات، توتون، چغندر، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه شوسۀ دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ)
دهی از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 8 هزارگزی شمال باختری قره آغاج و 17 هزارگزی جنوب شوسۀ مراغه به میانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 350 تن. آب آن از چشمه است. محصول آن غلات، نخود، بزرک میباشد. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شیراز. در 15000 گزی جنوب خاور شیراز و کنار راه فرعی شیراز به خرچول واقع و موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل و مالاریائی است. 280 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و برنج و شغل اهالی زراعت است. این آبادی را قبال آباد نیز میگویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان کوهسارات است که در بخش رامیان شهرستان گرگان واقع است و 360 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
دهی از دهستان سگوند است که در بخش زاغۀ شهرستان خرم آباد واقع است و 150 تن سکنه دارد و مردم آنجا که از طایفۀ سگوند میباشند ییلاق و قشلاق میکنند و مزرعۀ تقی آباد هم جزء این روستاست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
نام دیگر جندشاپور (جندیسابور) است، و بسریانی آنرا بیت الاباط مینامیدند
لغت نامه دهخدا
(نِ)
دهی است از دهستان آورزمان شهرستان ملایر، در 19هزارگزی شمال غربی شهرستان ملایر، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 156 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه، محصولش غلات و انگور، شغل اهالی زراعت و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
دهی است از دهستان قلقل رود شهرستان تویسرکان. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و دارای 864 تن سکنه است. از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات دیمی و لبنیات است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه آن مالرو است. اتومبیل نیز میتوان برد. قلعۀ خرابۀ قدیمی بنام قلعۀ ترکمن دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(عِ)
دهی از دهستان کیلخواران بخش مرکزی شهرستان شاهی. سکنۀ آن 160 تن. آب آن از چاه. محصول آن پنبه، غلات، کنجد و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
نام یکی از بخشهای شهرستان کاشمر است بحدود زیر: شمال: بخش ریوش. خاور: بخش حومه. جنوب: بخش بجستان شهرستان گناباد. باختر: بخش بروسکن. موقعیت طبیعی: این ناحیه جلگه و هوای آن نسبت به پستی و بلندی متغیر یعنی قرائی که در دامنۀ ارتفاعات شمالی کاشمر واقع شده اند معتدل و آنکه در قسمت جلگه اند گرمسیر است. آب مزروعی بخش از رود خانه شش طراز و قنوات و چشمه سار و عموماً شیرین و گوارا می باشد. این بخش از دو دهستان بنام شش طراز و رستاق که دارای 21 آبادی بزرگ و کوچک می باشد تشکیل شده و متجاوز از 18043 تن سکنه دارد. راه شوسه ای که جدیداً از سبزوار به کاشمر کشیده شده از این بخش عبور می کند و بر اثر آن در اغلب قراء این بخش راه فرعی شوسه احداث شده است که در همه مواقع از آنها استفاده میشود. محصول عمده این بخش: غلات و بنشن و پنبه و زیره و کنجدو انواع میوه و مخصوصاً انگور است. شغل اهالی زراعت و کسب و مالداری و صنایع دستی زنان بافتن قالیچه و کرباس و پارچه های نخی است. محصول دامی آن ها روغن و پنیر و پشم می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی است از دهستان حسنوند بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد. در 2هزارگزی شمال باختری الشتر و 2هزارگزی شمال باختر شوسۀ خرم آباد به الشتر واقع، جلگه و سردسیر و مالاریایی است و 110 تن سکنه دارد. آب آن از رود امیری تأمین میشود. محصولاتش غلات، برنج، حبوبات، لبنیات و پشم است اهالی آن به کشاورزی و گله داری مشغولند. راه آن مالرو است و مردم آن از طایفۀحسنوند میباشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
دهی است از دهستان سرشیو بخش مرکزی شهرستان سقز واقع در 28هزارگزی جنوب باختری سقز و 2هزارگزی باختر دره آبی. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(عَ دُ)
دهی است از دهستان میربیگ بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در 56هزارگزی باختر نورآباد و 32هزارگزی باختر نورآباد به کرمانشاه. واقع در جلگه و تپه ماهور هوای آن سردسیر و مالاریایی است. 300 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه کاویار و چشمه تأمین میشود. محصولاتش غلات، لبنیات و پشم است. اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. از صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفۀ قیطول بوده، زمستان قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
دهی است از بخش چالوس شهرستان نوشهر، دارای 80 تن سکنه. آب آن از رود خانه چالوس و محصول عمده اش برنج، لبنیات و مختصر مرکبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی از دهستان آورزمان است که در شهرستان ملایر واقع است و 434 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(عُ)
دهی از بخش حومه شهرستان نائین. سکنۀ آن 319 تن. آب آنجا از قنات و محصولات آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(مُ تِ)
دهی از دهستان کام فیروز است که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است و 102 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 7)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
دهی از دهستان آختاچی بخش حومه شهرستان مهاباد. دارای 226 تن سکنه و آب آن از چشمه و محصول آن غلات، توتون، حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی از دهستان فارسینج بخش اسدآباد شهرستان همدان. سکنۀ آن 124 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، لبنیات، عسل و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(رُ قی یِ)
دهی از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند. سکنۀ آن 357 تن است و آب آن از قنات است. محصول عمده آنجا غلات و شلغم است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
دهی است از دهستان کمین بخش زرقان شهرستان شیراز در 72 کیلومتری شمال خاوری زرقان و 2 کیلومتری شوسۀ شیراز به اصفهان. سکنۀ آن 675 تن. آب آن از رود خانه سیوند و محصول آن غلات، چغندر و شغل اهالی زراعت و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(هَِ لِ)
دهی است از بخش صحنۀ شهرستان کرمانشاهان که در 17هزارگزی صحنه و یکهزارگزی شمال شوسۀ کرمانشاه به همدان واقع و دارای 30 تن سکنه است. از رود خانه زردآب مشروب میشود. محصول عمده اش غلات، برنج و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان زنجان که 795 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و میوه و کاردستی مردم قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بابکن بخش تربت جام شهرستان مشهد، در 25هزارگزی جنوب شرقی تربت جام و در جلگۀ گرمسیری واقع است و 286 تن سکنه دارد آبش ازقنات، محصولش غلات، پنبه، زیرۀ سبز و شغل اهالی زراعت و مالداری است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
از توابع دهستان نشتای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی